گول خوردن. فریب خوردن: خردمند آن است که به نعمتی و عشوه ای که زمانه دهد فریفته نشود. (تاریخ بیهقی). فریفته مشو ای نوجوان بدانکه برو چه بوستان بقد سرو بوستان شده ای. ناصرخسرو. اگر بزر فریفته نشود چنان کنیم. (قصص الانبیاء). ملک را فریفته نباید شد. (کلیله و دمنه). شیر به حدیث تو فریفته شد. (کلیله و دمنه). هرکه به لابۀ دشمن فریفته شود سزای او این است. (کلیله و دمنه)
گول خوردن. فریب خوردن: خردمند آن است که به نعمتی و عشوه ای که زمانه دهد فریفته نشود. (تاریخ بیهقی). فریفته مشو ای نوجوان بدانکه برو چه بوستان بقد سرو بوستان شده ای. ناصرخسرو. اگر بزر فریفته نشود چنان کنیم. (قصص الانبیاء). ملک را فریفته نباید شد. (کلیله و دمنه). شیر به حدیث تو فریفته شد. (کلیله و دمنه). هرکه به لابۀ دشمن فریفته شود سزای او این است. (کلیله و دمنه)